در سالهای اخیر، با توجه به رشد چشمگیر تعداد فارغالتحصیلان در کشور، این سوال مطرح میشود که آیا افزایش سطح تحصیلات، بهبود وضعیت اقتصادی و دستمزد نیروی کار را به همراه داشته است یا خیر. این موضوع یکی از چالشهای مهم اقتصادی است که ارتباط مستقیم با توسعه اشتغال و رشد اقتصادی کشور دارد.
به گزارش آتیه پرس ، در دهههای اخیر، سرمایهگذاریهای زیادی برای آموزش و تربیت نیروی انسانی ماهر انجام شده است. به عنوان مثال، نرخ باسوادی از حدود ۴۸ درصد در سال ۱۳۵۵ به حدود ۸۸ درصد در سال ۱۳۹۵ افزایش یافته است. همچنین تعداد دانشجویان در دانشگاهها به شکل چشمگیری رشد کرده است. در حالی که در دهه ۱۳۴۰ تعداد کل دانشجویان نزدیک به ۵۰ هزار نفر بود، این رقم در دهه ۱۳۹۰ به بیش از ۳.۵ میلیون نفر رسیده است. با این وجود، پرسشی که همچنان مطرح است، این است که آیا این تحولات به افزایش دستمزد نیروی کار منجر شده است؟ بسیاری از کارشناسان معتقدند که تطابق تحصیلات با نیازهای بازار کار، یکی از عوامل کلیدی در بهبود وضعیت اقتصادی نیروی کار است.
یکی از مفاهیمی که در این راستا مطرح میشود، پدیده «تحصیلزدگی» است. این مفهوم به وضعیتی اشاره دارد که سطح تحصیلات افراد، بیش از نیاز بازار کار باشد. به عبارت دیگر، زمانی که فارغالتحصیلان در جایگاهی پایینتر از سطح تحصیلات خود مشغول به کار میشوند. این مسأله میتواند تأثیرات منفی بر دستمزد افراد داشته باشد و منجر به بیکاری پنهان یا عدم کارایی در بازار کار شود. به همین دلیل، بررسی این که چگونه تحصیلزدگی میتواند بر دستمزد نیروی کار در مناطق مختلف شهری و روستایی تأثیر بگذارد، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
صمد حکمتی فرید، دانشیار اقتصاد دانشگاه ارومیه به همراه دو همکار دانشگاهی خود، تحقیقی را درباره تأثیر تحصیلزدگی بر دستمزد نیروی کار شهری و روستایی انجام دادهاند. این پژوهش با استفاده از یک مدل ترکیبی سعی دارد نشان دهد چگونه انطباق یا عدم انطباق سطح تحصیلات با نیازهای بازار کار بر درآمد افراد تأثیر میگذارد.
برای این پژوهش، محققان از دادههای مربوط به هزینه و درآمد خانوارهای ایرانی در سال ۱۳۹۹ استفاده کردهاند. آنها به روشهای آماری پیشرفتهای نظیر مدل اثرات ترکیبی (الگوی چند سطحی) متوسل شدهاند تا رابطه بین تحصیلات و دستمزد را در مناطق شهری و روستایی تحلیل کنند. با تجزیه و تحلیل دادهها در دو سطح فردی و استانی، نتایج این پژوهش بهدست آمده است.
نتایج نشان میدهند که در مناطق شهری و روستایی، تعداد سالهای تحصیل تأثیر مثبتی بر دستمزد نیروی کار دارد؛ بهطوریکه به ازای یک سال افزایش تحصیلات، دستمزد در مناطق شهری حدود ۰.۰۹ درصد و در مناطق روستایی ۰.۰۸ درصد افزایش مییابد. با این حال، در مناطق شهری، پدیده تحصیلات فرو نیاز یعنی سطح تحصیلات پایینتر از نیاز بازار، تأثیر منفی بر دستمزد افراد دارد. اما این مسأله در مناطق روستایی مشاهده نمیشود.
همچنین، تفاوت دستمزد بین زنان و مردان هم در این پژوهش بررسی شده است. نتایج نشان میدهند که در هر دو منطقه شهری و روستایی، دستمزد زنان کمتر از مردان است. بهطور مثال، در مناطق شهری، دستمزد مردان ۰.۴۶ درصد و در مناطق روستایی ۰.۷۹ درصد بیشتر از دستمزد زنان است. این اختلاف میتواند به عوامل مختلفی نظیر تفاوت در تحصیلات، توانمندیها و یا حتی نابرابریهای جنسیتی مرتبط باشد.
این یافتهها حاکی از آن هستند که تطابق سطح تحصیلات با نیازهای بازار کار در ایران از اهمیت زیادی برخوردار است. بازار کار فعلی به علت افزایش تعداد فارغالتحصیلان دانشگاهی نتوانسته است تمامی نیروی کار تحصیلکرده را جذب کند و همین امر منجر به تحصیلزدگی شده است. این پدیده بهویژه در مناطقی که نیاز به نیروی کار با سطح تحصیلات بالا نیست، میتواند مشکلاتی نظیر کاهش دستمزد و بیکاری پنهان ایجاد کند.
محققان بر این باورند که اصلاح سیاستهای آموزشی و افزایش تطابق بین تحصیلات و نیازهای بازار کار، میتواند به بهبود وضعیت اقتصادی افراد کمک کند. بهبود مهارتهای پیش نیاز نیروی کار و کارآموزی قبل از ورود به بازار کار نیز از جمله پیشنهادهایی است که میتواند تأثیر مثبتی بر کاهش تحصیلزدگی داشته باشد.
گفتنی است یافته های این تحقیق جالب در فصلنامه «آموزش عالی ایران» منتشر شده اند که وابسته به انجمن آموزش عالی ایران است. نشریه مذکور مقالات علمی و پژوهشی در زمینه مسائل مرتبط با آموزش عالی و تأثیرات آن بر بازار کار و اقتصاد کشور منتشر میکند.