میگویند پیش از آنکه انسان نوشتن یاد بگیرد، حافظه قدرتمندتری داشت، میتوانست با گوش دادن، دهها و صدها جمله را حفظ کند و سالها بعد آن را به یاد بیاورد، هنگامی که انسان توانست بنویسد حافظهاش کمتر شد و اما اتفاق میمون دیگری رخ داد، حافظه انسانها به هم متصل شد، هر فردی به اندازه همه انسانهای روی زمین میتوانست بداند، بفهمد و بگوید. دیگر انسانی که مینوشت، نمیتوانست طوطیوار آنچه میشنود را به خاطر سپرده و تکرار کند، دیگر انسانی که مینوشت، نمیتوانست خود را مرکز جهان بداند، گویا انسان با نوشتن و خواندن به جدال با خویش برآمد و این جدال میراث قلم است برای بشر.
نویسنده تا قلم برمیدارد که بنویسد، چند جدال را آغاز میکند، جدال با خویش، جهان و کلمات، نخستین جدال نویسنده با خودش است، او میتواند بیآنکه به فرجام کارش بیندیشد، دلالی پیشه کند و از کارِ نکرده سود ببرد، رخت و جامه و خانه و مرکب فاخری برای خود دستوپا کند، میتواند چیزی که تولید میکند قابل وزن کردن، اندازه گرفتن و قیمتگذاری باشد و میتواند وقتی که برای خواندن و نوشتن میگذارد، برای رفاه و تفریح خرج کند اما او در جدال با خویش هر بار پیروز میشود.
جدال دیگر نویسنده با جهان است، نویسنده با جهان اطراف خود در ستیز است تا به قول خواجه شیراز، فلک را سقف بشکافد و طرحی نو دراندازد. جهان میل به سکون یا تکرار روند پیشین دارد، مدارها از پیش مشخصشده و همهچیز برمداری میچرخد، اما این انسانهای ستیزهجو هستند که راه تازه به روی کائنات باز میکنند، نویسنده مدام با جهان اطراف در جدال است تا چیزی به عالم اضافه کند که پیشتر نبوده، این جدال به آفرینش فکر نو و علم نو میانجامد، این جدال است که تمام حِکمت نویسندگی را بیان میکند، جدالی برای دیگرگونه شدن، خلق معنا و کشف علم.
جدال دیگر نویسنده با قلم است، یعنی با خود نوشتن، نوشتن ذاتی جدالگونه دارد، چراکه سکون را نمیپذیرد، از تکرار بیزار است، قلم میخواهد فلک را سقف بشکافد، با جهان اطراف خود بستیزد و نویسنده هر روز ناگزیر در این ستیز قرار میگیرد، گاه قلم با خود نویسنده نیز میستیزد، میخواهد حتی نویسنده را کنار بگذارد و راه دیگری برود، لذا نوشتن اینگونه است که آغازش با نویسنده است و پایانش نه نویسنده. او هر روز از خودش به عالم دیگر سفر میکند، راههایی میرود که پیشتر نرفته، چیزهایی میبیند که پیشتر ندیده و چیزهایی مینویسد که تا پیش از آن نمیدانسته است، گویا که با نوشتن کشف میکند، گویا که دروازه علم نوشتن است.
روز قلم روز شناخت نوشتن است، روزی که در آن بهجای بزرگداشتهای شعاری باید در مورد مبانی اساسی نوشتن صحبت کرد، حقیقت این کشف بزرگ بشری را که دروازه علم را به روی بشر گشوده باید شناخت، توصیف کرد و آن را در جامعه ترویج داد، امروزه با وجود شبکههای اجتماعی همه مردم امکان نوشتن و به اشتراک گذاشتن دارند، اما قواعد آن را نمیدانند و این امکان را به بطالت و بیهودگی صَرف میکنند. نوشتن هم مانند هر امری قواعدی دارد و مهمترین این قواعد که باید آموزش داد این است که نوشتن برای فهمیدن است نه فهماندن، نویسنده مینویسد که خودش را و آن ودیعهای را که حق سبحانه و تعالی در وجودش به امانت گذاشته کشف کند.
چهاردهم تیر ماه «روز قلم» گرامی باد!