برچسب: مسلمان

عنوان «نواندیشی دینی» عنوان زیبایی است ولیکن آبروی آن در معرض خطر است! این روزها گاهی می بینم از کسی که دچار انحرافات عمیق فکری است و اصلاً به مبانی تشیع پشت پا زده است، می گویند نواندیش است!واقعاً اگر نواندیش دینی این است که معتقدات شیعه را، علم و عصمت امام معصوم را و مسلمات تاریخی را منکر شوید، این دیگر نواندیشی نیست، تحجرگرایی و بازگشت به عصر جاهلیت است که هیچ ایمان و عقیده محکمی نداشتند و بر طبق برداشت های خود عمل می کردند. منافقین هم ادعای اسلام شناسی داشتند، اسلامی که معجونی از اندیشه های التقاطی بود، آنها با روایات ائمه اطهار (ع) که مبیّن قرآن بودند، کاری نداشتند، روش آنها این بود که می گفتند خودتان بنشینید روی آیات فکر کنید ببینید چه برداشتی می کنید و نام آن را هم می گذاشتند برداشت هایی از قرآن! فلسفه ی تشکیل حوزه های علمیه برای چه بوده است؟ قرآن کریم می فرماید: فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ (سوره توبه، آیه ۱۲۲) یعنی چرا از هر جمعیتی گروهی کوچ نمی کنند تا در دین فقیه و آگاه شوند و سپس هنگامی که به سوی شهر و قوم خود بازگشتند، آنان را انذار دهند بلکه از مخالفت با دستورات خدا بپرهیزند. پس کسی که می خواهد در مسائل دینی نظر بدهد باید اول فقیه در دین بشود و یا اقوال فقهاء را غور کند، الآن شیوه ی علما در مباحث فقهی شان چیست؟ آنها ابتدا به قرآن و تفاسیر رجوع می کنند و سپس مجموعه روایات مرتبط را می بینند و پس از آن هم حتی المقدور اقوال علماء و فقهای بزرگ و حال و ماضین را می بینند و از مجموعه آنها به جمع بندی می رسند و تازه آن هم باز چارچوب دارد، رأیشان نباید در تعارض با آیات قرآن باشد و با سیره ی پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) منطبق باشد و نظر اجماع علماء را هم در نظر بگیرد. در دوران نوجوانی علاقمند مباحث عرفانی شده بودم، پدربزرگم که از مجتهدین نجف رفته بود، گفت کسی باید وارد  مباحث عرفانی شود که اول مجتهد شده باشد یعنی موازین اصلی دین را بدست آورده باشد و با افکار منحرف، اساس اعتقادات دین او متزلزل نشود! الآن امروزه چقدر عرفان های کاذب و غلط رایج شده است در حالی که هیچ مبانی صحیحی ندارند و عمدتاً از افکار انحرافی و برداشت های شخصی ایجاد شده است.تشیع ما مبانی علمی قوی و متقن دارد و هیچ تزلزلی در بین آنها راه ندارد فقط کافی است وقت برای مطالعه منابع اصلی بگذاریم.روزی به پدربزرگم گفتم حاج آقا! شما چرا نمی آیید تلویزیون ببینید؟! چون همیشه او را در حال مطالعه می دیدم و شبها شاید دو یا سه ساعت می خوابید، او از سئوال من به قدری تکان خورد که با دو دست روی پاهایش زد و گفت: عزیزم تا قال الصادق و قال الباقر مانده مگر وقت برای تلویزیون می ماند؟! او معتقد بود که یک روحانی باید حداقلی یک دوره تمام احادیث را بخواند و حداقل چند دوره تفسیر را هم ببیند تا فی المجموع فحوای سخنان ائمه اطهار (ع) در ذهن او باشد و بر آن میزان سخن بگوید. او برای هر منبری ساعت ها مطالعه می کرد با اینکه مجتهد بود و از پنج مرجع عالیمقام نجف اشرف اجازات اجتهادی داشت.روزی استاد قرائتی در جمعی از طلاب در دارالقرآن علامه طباطبایی از آنان پرسید: آقایون! کی یک دوره کامل تفسیر قرآن خونده، دستش رو بالا بگیره! برایم بسیار تعجب آور بود که از آن جمع چند صدنفره، ده بیست نفری دست بلند کردند! خوب این سطح از مطالعه حق قرآن و حوزه نیست! مرحوم استاد پرورش که واقعاً اسلام شناس بود و در تفسیر قرآن ید طولایی داشت، روزی با همان لهجه شیرین اصفهانی اش به من گفت: آقای نجفی! من حداقل ۳۰ دوره تفسیر قرآن خوندم که یکی اش المیزان ۲۰ جلدی است و هر جای المیزان را هم نمی فهمیدم یا از علامه سئوال می کردم و یا مکاتبه داشتم. تازه این بخشی از سطح مطالعه او بود و در بسیاری از علوم اسلامی صاحبنظر بود. به استاد پرورش با این جامعیت علمی گفتم شما چرا معمّم نمی شوید؟‍!او گفت این لباس خیلی مسئولیت آور است و برای اینکه مبادا حق این لباس را نتواند ادا کند از پوشیدن لباس روحانیت امتناع کرد، گرچه زندگی او پیوسته تبیین مبانی دینی برای جوانان و نوجوانان بود و بنده از بعضی مراجع معظم شنیدم که گفتند نطق های آقای پرورش در مجلس خبرگان قانون اساسی بسیار عالمانه و قابل استفاده بود. مسائل دینی و تبیین آنها ساده نیست،‌ مطالعه فراوان می خواهد، لااقل در موضوعی که می خواهیم سخن بگوئيم به قدر کفایت مطالعه کنیم و هی نگوییم به نظر من چنین و چنان!باز بگویم مرحوم استاد پرورش به بنده گفت برای هر جلسه ی سخنرانی یکصد ساعت مطالعه می کنم! لذا ایشان منبر و سخنرانی دهگی قبول نمی کرد و اگر جایی قولی برای سخنرانی می داد نهایتاً دو یا سه شب قرار می گذاشت! حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی معمولاً دعوت های سخنرانی را نمی پذیرند چون اولویت شان کارهای مطالعاتی خودشان است امّا استثنائاً اگر جایی هم مثل دارالقرآن علامه طباطبایی می آمدند، هر گاه برای دعوت محضرشان مشرف می شدم، می فرمودند بنده روالم این نیست که حرف تکراری بزنم و برای هر جلسه ی شما که می آیم باید ساعت ها مطالعه می کنم! شما ببینید شخصیتی مانند ایشان که دریایی از علم است باز می گوید اگر جایی قول سخنرانی بدهم باید ساعت ها مطالعه کنم! خلاصه رسالت سنگین است، اینها را نمی گویم که از انجام فعالیت های تبلیغی صرف نظر کنیم چون وقت مطالعه نداریم، می خواهم عرض کنم که حتی المقدور برای غنای سخنوری و منبرها و وقتی که از مردم می گیریم، تلاش کنیم.منبر جای مقدسی است و قدما این منبرها و پرچم های عزاداری ابا عبدالله الحسین (ع) را می بوسیدند. مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب که در علم و معرفت در زمان خود کم نظیر بود از بس برای منبر قداست قائل بود، هرگاه می خواست درس بدهد روی پله اول منبر می نشست و بالا هم نمی رفت، اینطور ادب می کردند! عمده ی مطالبی که این شیخ پریشان گو اخیراً مطرح کرد و جامعه ی مذهبی و دینی ایران را به واکنش واداشت، هیچ پایه و اساس و استنادی نداشت و صرفاً افکاری عامیانه و جاهلانه بود! زهی تأسف که بعضی در لباس روحانیت چه لطمه هایی به اعتقادات مردم می زنند! خدا کند برنامه ریزی و طراحی دشمن نباشد! امّا هر چه بود زنگ خطری بود که همه متدینین و مخصوصاً طلاب و حوزه های علمیه باید پیوسته به هوش باشند تا مبادا کسی به حریم اهل بیت (ع) تجاوز کند و مرزبانی از اعتقادات مردم بر عهده ی روحانیون و حوزه های علمیه است، البته در این ماجرا حمیّت جامعه ی مذهبی ایران، تحمل اهانت به ساحت صدیقه کبری فاطمه ی زهرا (س) و ائمه هدی (ع) را نکرد و بلافاصله واکنشهای زیادی شد و بحمدالله نشان دادند که هوشیارانه در میدان هستند. روز شنبه گذشته عموم اساتید در ابتدای درس حوزه شان به نقد این مطالب پرداختند و اعلام موضع کردند، شکر الله مساعیکم، البته باید فکری بشود که واژه ی «نواندیشی دینی» بستر افکار منحرفانه و تفسیر به رأی ها نباشد. امیرالمؤمنین علی (ع) در توصیف کسانی که تفسیر به رأی می کنند می فرماید: «قَدْ حَمَلَ الْكِتَابَ عَلَى آرَائِهِ وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلَى أَهْوَائِه» یعنی کتاب خدا قرآن کریم را بر اندیشه های خود آوردند و تفسیر کردند و کسی که قرآن را به رأی خویش تفسیر می کند، حق را به طبق خواسته های خودش قرار داده است. نواندیشی دینی این نیست که هر چه به نظرمان رسید آن را مطرح و جنجال آفرینی کنیم، بلکه باید فکر و اندیشه خود را به غور در آیات و روایات و تحقیقات علمی بسپاریم تا سخنان با موازین ثقیل عرضه شود و عده ای را هم به انحراف نکشاند. «وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون» نواندیشی دینی یا انحراف فکری؟

نو اندیشی دینی یا انحراف فکری!

عنوان «نواندیشی دینی» عنوان زیبایی است ولیکن آبروی آن در معرض خطر است! این روزها گاهی می بینم از کسی که دچار انحرافات عمیق فکری است و اصلاً به مبانی تشیع پشت …

۱۷ آذر ۱۴۰۴ 0 دیدگاه