فرهنگ هر ملت مجموعه اي از عواملي است كه ساختار زندگي آن ملت را تعيين مي كند و به نوبه خود در تبیین نحوه رفتار، طرز تفكر، امیال، مقررات، تفاوت ها و مشخصات روانشناسي مردم تأثير قابل ملاحظه اي دارد. از دیدگاه برخی دانشمندان برنامه ريزي جامع ذهنی ست که نشانگر اکتسابی بودن آن و نه ذاتي و غریــزي بودنش است و با آموزش ميتوان از يك فرهنگ ناتوان به يك فرهنگ توانا روي آورد.
از آنجايي كه بيمه زمينه رشد و توسعه بيشتر کشور را فراهم مي نماید و به لحاظ ماهيت و آثار خود مانع از عميقشدن شكاف بین طبقات اجتماعی ميشود و در نتيجه تنشها و التهابهاي اجتماعي و سياسي را كاهش ميدهد. با توجه به زمان طولاني لازم براي شكلگيري تحولات فرهنگي، استفاده از روشهاي راهبردي براي فرهنگ سازي توسعه بيمه الزامي است؛ زيرا سياست هاي پايهاي ، مبتني بر مطالعات نظاممند بوده و لذا تغيير در مديريت كه طي زمان طولاني اجتنابناپذير است موجب تغيير در سياستها نخواهد شد.
با توجه به مطالعات گسترده جهانی ريسكگريزي يا اجتناب از عدم قطعيت یکی از چهار ويژگي اصلی فرهنگ ملی هر کشوری محسوب میشود. به طوریکه می توان افراد جامعه به دو بخش ریسک پذیر ( گریزان از بیمه ) و ریسک گریز ( بیمه گذاران صنعت بیمه ) تقسیم نمود.
طبق بررسی های صورت پذیرفته توسط محققان جامعه شناسی و روانشناسان مشخص شده است كه افراد متفاوت در موقعيتهاي داراي ريسك و مخاطرات مشابه، واكنشها و رفتارهاي بسيار متفاوتي از خود نشان ميدهند. اين رفتار ممكن است ناشي از پيشزمينه خانوادگي، آموزش، موقعيت جغرافيايي و تجربه پيشین باشد.
بسياري از صاحبنظران هم بر اين عقيدهاند كه افراد در انتخاب بين ريسكگريزي يا ريسكپذيري تحت تأثير فرهنگ شان قرار دارند. بنابراین می توان این پیش فرض را مورد نظر داشت که قبول ريسك یا گریز از آن از طرف اقشار جامعه ، عمدتاً منشاء فرهنگي داشته تا اينكه به علت محافظهكاري و موارد مشابه آن باشد.
بنابراين فرهنگسازي و بسترسازي براي توسعه ضریب نفوذ بيمه، بدون شناخت و فهم فرهنگ ملي ميسر نميشود، زيرا ويژگيهاي فرهنگ ملي که نقطه ای حساس و استراتژيك است ، بر فرهنگ بيمه اثر ميگذارد ، پس ضرورت توجه به فرهنگ ملي كشور در بحث توسعه فرهنگ بيمه امري اجتنابناپذير بوده ، فلذا با توجه عمیق تر به این نقطه ميتوان کلیه سیاست گذاران صنعت بيمه بالاخص بیمه مرکزی ج.ا .ا را تشویق به پژوهش پیرامون شناسايي نقاط قوت و ضعف فرهنگ ملي نمود و بعد از شناخت ابعاد و پتانسیل های فرهنگ ملي ، می توان با محور قراردادن آموزش و پرورش در خصوص عدم توسعه یافتگی صنعت بیمه در کشور ، براي برنامهريزي های فرهنگی توسعه محور را به اجرا گذاشت.
بــا اعتقاد به اين مطلب كه بين گسترش بيمه و درجه توسعه اقتصادي كشورها رابطه مستقيم و تعيينكننده وجود دارد و نیز با آگاهي از اين موضوع كه توسعه اقتصادي پايدار در گرو شرايط باثبات و اطمينانبخش است می توان بيمه را به عنوان يكي از اركان مهم موثر در تامین مالی و امنیت شغلی محســوب نمود و در همین راستا نقش بيمه را نه تنها به جایگاه کمک به كاهش ریسک ها ، مخاطرات و تامین مالی زیاندیدگان در فعاليتهاي اقتصادي محدود نمود ، بلكه بيمه نهاد گردآورنده سرمايه و سرمايهگذاري است كه ميتواند در زمينه افزايش سرمايهگذاري و تقويت توليد در كشور نقش مهمي ايفا كند.
با گسترش فرهنگ بيمه، بازار بيمه در كشور گسترش يافته و صنعت بيمه قادر خواهد بود در بازار نقشی فعالتر ایفا نماید. توسعه فرهنگ بيمه در ابعاد مختلف سبب اطمينان و آرامش آحاد جامعه علی الخصوص سرمایه گذاران داخلی و خارجی شده و در نتيجه سرعت سرمايهگذاري و سهولت جذب آنها برای اقتصاد ملی افزایش می یابد.
با توجه به جمیع مطالب بیان شده و دغدغه بسیار بزرگ ارباب جمعی صنعت بیمه در عدم توسعه فرهنگ بیمه و به تبع آن پایین بودن سطح ضریب نفوذ بیمه در اقتصاد خرد و کلان کشور به نظر سرمایه گذاری بلند مدت و هدفمند در بخش های ذیل اجتناب ناپذیر باشد:
- برنامهریزي آموزشي در مقاطع تحصيلي مختلف جهت آشنايي بيشتر با فرهنگ بيمه؛ تفاهم با آموزش و پرورش و دانشگاه ها در راستای گنجاندن مفاهیم بیمه ای در کتب درسی و اختصاص واحدهای درسی آشنایی با بیمه در دانشگاه ها به عنوان واحدهای اجباری .
- افزايش آگاهي عمومي نسبت به فرهنگ بيمه؛ برنامه ای مدون ، به روز و موثر در بخش تولید محتوای بیمه ای برای تاثیرگذاری بر فرهنگ ملی و عمومی جامعه.
- ايجاد نگرش درست و محركهاي مناسب جهت خرید بیمه از طریق اصلاح و گسترش فرهنگ بیمه.
- لزوم تطابق طرحها و پوششهاي بيمهاي با ويژگيهاي ساختار فرهنگي جامعه؛
- شناسایی تركيبهاي ناسازگار با فرهنگ بيمه و تلاش جهت اصلاح يا حذف آن ها؛
- ضرورت تربیت نیروی انسانی ماهر و متخصص در زمینه ارائه خدمات بیمه ای.
- لزوم سرمایه گذاری بیمه مرکزی ج.ا .ا در بخش پژوهش های فرهنگی و تطبیقی.